Thursday, July 26, 2007

من و هاله بچه امان نمی شود 1

اگه قراره الان بخونین و بعدا نق بزنین که اینا چیه نوشتیو خجالت بکش و از این حرفا... از الان بگم که نخونین... باید می نوشتم اینو که حرفمو زده باشم... بعضی چیزا دست خود آدم نیست، من سعی کردم اینجوری نشون بدم میشه با هر چیزی که ناخواسته اس یک جوری کنار اومد و باهاش زندگی کرد. شاید گاهی هم تلخ شده اما به اندازه زهر کشنده نبوده... ضمنا تمام قلت املایی های موجود در این سریال هم مثل سریال خانم درخت ، همه اشان تعمدی می باشند... از حالا گفته باشم
حتی اگر یک شب هم با هم سکس نداشته باشیم ، فردایش برای هیچکداممان ، روز نمی شود. آن روز دیگر نه من لپ بچه گلفروش سر چهارراهی را می کشم و نه هاله از پشت پنجره شن بازیه بچه های مهدکودک همسایه امان را تماشا می کند... نه اینکه به خاطر سکس باشدها ، نه نه ...! ( برای خواندن نه ها ،کمی هیجان به خرج بدهید از خودتان اما به اینجا که رسیدید فقط با صدایی آرام بخوانید ) من و هاله بچه امان نمی شود ، خیلی سال است ، شاید 3 یا 4 سال زیاد نباشد اما برای ما خیلی است... ( می توانید آرام آرام به ریتم خواندن خودتان برگردید ، یعنی مثل صحبت کردن های عادی بخوانید ) هیچکداممان دوست نداشتیم دکتر برویم تا هزار جور قرص و آمپول را روی همه جایمان امتحان کند ، بعد هم تمام نقص خلقت را یک دستی توی سر این دنیا بکوبد و رویش را به طرف یکی از ما بکند و دیگری را خجالت زده ، از زندگی کردن هم حتی متنفر کند تا ویزیتش را سریع تر بگیرد و برای مهمانی فردا شب همان بی ام وی خوشگل را بخرد... بعد چند شبی ما با هم سرسنگین باشیم و از حق خودمان مثل گوسفندی بگذریم و فردین دیگری شویم و پایمان را توی یک کفش بکنیم که طلاق می گیریم تا دیگری برود و ازدواجی بکند که طعم بچه بدهد نه اینکه هر شب تمام انرژی اش را بیهوده عرق بریزد و حتی یک سانتیمتر هم به قطر شکم هاله اضافه نشود... من و هاله بچه امان نمی شود ، اما باز هم...ا

2 comments:

Anonymous said...

eva man too in ghalat emlayi nadidam ke. ;D cheraaaaaaaaaaaaa?
shayadam has nafahmidam . eteraf kon zoood ton, sari,
rasti age too nazar doonie man nakhoondi beza begam ke oon avalesh kheili bahale . hoshdare jalebi bood......

Alireza Vazirian Sani said...

khondam... ;D