Friday, June 15, 2007

قال وبلاگ آرش علیه السلام ورحمت اله وبرکاتو

تهِ چشمان ِ تو
خدا شيطنت می كند
ته دل ِ من اما ...
شيطان ، خدایی
پاورقی : دنبال چیز دیگری می گشتیم که پیدایش نکردیم از بس این آرشیوش درست و حسابی است وبلاگ آرش...

Tuesday, June 12, 2007

قال وبلاگ فاطمه صدق اله علیون عظیم

تنها بنایی که اگر بلرزد محکمتر می شود , دل است.
دل آدمیزاد! مثل انار می ماند.
باید چلاندش. شیره مطبوعی هم دارد.
عاشقی که هنوز غسل نکرده باشد حکما عاشق است و نفسش تبرک....

Friday, June 8, 2007

خواب بود؟

توی خواب داشتم از لب پنجره تو رو دید می زدم. نمی دونم از حموم اومده بودی بیرون یا تازه می خواستی بری حموم. آخه نیم تنهء خودتو با حوله پوشونده بودی ، دقیقا از وسط سینه هات تا بالای رون ، اما موهاتو که جمشون کرده بودی روی سرت ، خشک بود... همون موقعی که چشام داشت روی براقی پوست سفید ساق پاهات ، سر می خورد ، بدون اینکه به طرف من برگردی بهم گفتی : برای امشبت دیگه بسه ، فقط خیال نکنی که چیزی حالیم نیست! تا هیچکی ندیدت بهتره جیم بشی ، وبعدش خندیدی... کلی خجالت کشیدم. هیچ وقت نفهمیدم چجوری متوجه من شدی. حتی وقتی اینا رو می گفتی ، نگاهم ام نکردی... خیلی بی سر و صدا از پنجره دور شدم... حتی نمی تونستم چیزی بگم... آروم خودمو کشیدم تو تاریکی و زدم به چاک جاده... داشتم می رفتم که صداتو شنیدم: فردا شب هم میایی؟ دیرنکنی ، منتظرتم... بدون اینکه حتی جرات داشته باشم سرمو برگردونم و ببینمت که اومدی کنار پنجره ، فقط هرچی تونستم سریع تر دویدم... هنوزم دارم فرار می کنم... بیشتر از چند ساله...